خاطرات کودکی

متن مرتبط با «حکایت» در سایت خاطرات کودکی نوشته شده است

حکایت

  • ,حکایت ...ادامه مطلب

  • حکایت_خر_و_ملانصرالدین

  • یڪروز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت ڪرد. ملا نمی دانست كه خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر ڪاری ڪرد، الاغ از پله پایین نیامد. ملا الاغ را رها ڪرد و به خانه آمد ڪه استراحت كند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد. وقتی ڪه دوباره به پشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام ڪند ڪه دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت و بعد از مدتی متوجه شد ڪه سقف اتاق خراب شده و پ,حکایتخروملانصرالدین ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها